از بنسای تا درخت اژدهای سکوترا
- نوشته دکتر امیر بشکنی؛ موزه ملی تاریخ طبیعی، پاریس
گویی در بنسای [1] چیزی شاعرانه نهفته است. چیزی چونان ردیف مصرع وار شاخه هایش که آنرا به شعری هایکو وار بدل می گرداند. مصرع های پر چین و شکن این نظم افکنده چنانند که گویی سر اغوای بیننده را در سه-چهارم بالایی این کادر دارند تا یک-چهارم پایین کادر یا به بیانی ریشه ها، در ظرفی به نسبت کوچک، به عمد نادیده بماند. من فکر می کنم در این تجلی مینیمالیستی، عمل[2] بنسای در تقابلی بُرنده با مفهومی بنام «بازگشت»[3] است. بازگشت ریشه ها. بازگشت جوانه های همه جانبه. انگار عمل بنسای وضعیت جدید (سنتز) را محدود و آنرا از پیش تعریف شده می کند.
اگر چه هایدگر مفهوم «exteriorization برونیسازی درون» را در نوشته های خود نظیر کتاب «هستی و زمان» Sein und [4]Zeit) بطور ویژه مطرح نکرده است، اما در پرتو دیگر مفاهیم فکری او میتوا آنرا درک کرد. دازاین (Dasein): اشاره به وجود انسان دارد، “بودن-آنجا”، یعنی موجودی که به طور خاص قادر به درک و تفسیر هستی خود است. دازاین معنی «در جهان بودن» است. این مفهوم بیانگر وجودی است که همواره درگیر با جهان است و نمیتواند جدا از آن درک شود. دازاین در حقیقت با محیط پیرامون خود، با «دیگری»، و با جهان به شکلی بنیادین پیوند خورده است. در این تعامل، دازاین دائماً خود را به صورت عملی در جهان بازنمایی میکند. به عبارتی، وجود دازاین از طریق فعالیتها، انتخابها و تعاملاتش با دیگری و با چیز دیگر، به صورت عینی “برونیسازی” میشود. این نکته ایست که بنسای را فراتر از یک درخچه می برد و آنرا به نشانه ای از این برونی سازی بدل می کند.
بنسای و «جهانبودگی»
بنسای نشانه تعامل دازاین با جهانی است که در آن پرتاب شده. هنر بنسای نشاندهنده جهانبودگی بخشی از مردمان شرق دور است؛ بدین سبب که آنها به طور فعالانه در حال شکلدهی و نظم دادن به چیزی[5] در جهان بیرون از خود هستند. این شکل از بازآفرینی مینیمالیستی را می توان برونی سازی دازاین در مکان و زمانی خاص دانست. در این بازآفرینی مینیمالیستی دیگر مفهوم هایدگر یعنی «رسیدگی (Sorge)» و یا دغدغه بوضوح دیده می شود که دازاین نسبت به جهان دارد. «رسیدگی» معنا بخشی به جهان بیرونی است. این رسیدگی در مورد بنسای اما بطرز غریبی شامل بریدن ریشه های جوان، ساقه های جدید روییده شده در خارج از محور در نظر گرفته شده و نیز فنر پیچ کردن شاخه های به نسبت کهن به منظور دادن فرم مطلوب می باشد. بنسای مجبور کردن درختی است بدانچه که نیست![6] بر این مبنا شاید به بیان دیگر بتوان گفت که رابطه دوسویه دازاین و درخت در بنسای به یک تعامل دوسویه دیالکتیکی[7] بدل نمی شود که در آن دازاین (تز) و جهان بودگی (آنتیتز) در تعامل و تضاد قرار بگیرند و این تضاد به شکلگیری یک وضعیت جدید (سنتز) منجر بشود.
[8]. در بنسای چیدن هر ساله ی ریشه ها و ساقه های جدید روییده مانع از شکل گیری وضعیت جدید (سنتز) می گردد و فرایند تنها در قالب مفتول های فلزی ادامه می یابد و سنتز بی نهایت محدود می ماند در این فضای یک ـ چهارم پایین کادر. انگار این گلدان ها که گاهی به اجبار درخت و ریشه را با مفتول بدان می بندند، آن چیز واپس رانده شده را در خود پنهان می کند. چیزی که ریشه جوان و جوانه ی نابجا را چونان کابوسی تاب نمی آورد و بازگشت آنها بریده شدن است[9]. از این رو اگر چه درخچه ی بنسای اوج زیباییست و بتوان آنرا همزیستی میان تضادها و یا زیستن با کمال مطلوب (Perfection) دانست اما من به عمل بنسای همچنان شک دارم و درخت اژدهای سکوترا Socotra Dragon Tree را با بیان طبیعی[10] بی طرفانه اش بیشتر دوست دارم.
درخت اژدهای سکوترا و درجه صفر نوشتار
رولان بارت در کتاب درجه صفر نوشتار ([11]Le Degré zéro de l’écriture, 1972) به توصیف نوعی از نوشتار می پردازد که از همه ویژگیهای سبکشناختی و زبانی فاصله گرفته است و به نوعی به یک حالت خنثی و بیطرف رسیده است. در این کتاب، بارت به بررسی ناتورالیسم بهعنوان سبکی از نوشتن میپردازد که هدف آن نمایاندن واقعیت بهصورت عینی است. او ناتورالیسم را بهعنوان شکلی از نوشتن میبیند که تلاش میکند زندگی را بهطور مستقیم و بدون آرایشهای ادبی توصیف کند و غالباً از توصیفات دقیق و تمرکز بر جنبههای زندگی ساده ی روزمره استفاده میکند. بارت به تحلیل تلاش ناتورالیسم برای دستیابی به شکلی از نوشتن “خنثی” میپردازد، جایی که صدای شخصی نویسنده و زیورآلات ادبی به حداقل میرسند تا نمایی مستقیم و واقعی از جهان ارائه دهند. او این سبک را با سبکهای دیگر مقایسه میکند و بر این تأکید میکند که ناتورالیسم چگونه تغییرات فرهنگی و ایدئولوژیکی گستردهتر در قرن نوزدهم، بهویژه در پاسخ به تغییرات اجتماعی و ظهور تفکر علمی، را بازتاب میدهد. بهطور کلی، بارت از ناتورالیسم بهعنوان مثالی کلیدی برای بررسی نحوه تلاش نوشتن به سمت خنثیسازی و تأثیرات زمینههای تاریخی و اجتماعی که این تلاشها تحت تأثیر آنها قرار دارند، استفاده می کند.
شاید درخت های مجمعالجزایر سکوترا در باختر اقیانوس هند را بتوان بدین سبک نوشتاری در طبیعت بهتر معرفی کرد. درخت اژدهای سوکوترا، گونهای از درختان کم یاب است که دارای تنهای ضخیم و استوانهای است. این درخت در پایه به شکل مخروطی از شاخه های بی برگ است. برگهای درخت به صورت نیزهای و سوزنیشکل هستند و در انتهای شاخهها متمرکز شدهاند، به طوری که ظاهری چتری به تاج درخت میبخشند. رنگ پوست تنه این درخت خاکستری مایل به قهوهای است و در صورت زخمی شدن، شیرهای قرمز رنگ از آن خارج میشود که به نام «خون اژدها» شناخته میشود.
[1] بنسای هنر و فن پرورش درختان کوچک در ظروف است که از طریق تکنیکهای دقیق مانند هرس، کاهش ریشه، برگزدایی و سیمبندی انجام میشود. هدف از این کار ایجاد یک نمایش واقعی و مینیاتوری از یک درخت بالغ است که بر جنبههایی مانند مقیاس، تناسب و تعادل زیباشناختی تأکید دارد. البته یک خوانش از این فن به نظر رسیدن درختچه جوان چونان درخت کهنسال است که مد نظر نگارنده نمی باشد.
[2]– عمل هرس کردن درخت، فرخو کردن.
[3] در مفهوم فرویدی آن به معنای آنچه که به طرزی «بی بازگشت» به ناخودآگاه واپس رانده شده است. بازگشت رانده شده ها کابوس است.
Elliott Oring (1993). Victor Turner, Sigmund Freud, and the Return of the Repressed. Ethos, Vol. 21, No. 3 (Sep., 1993), pp. 273-294 (22 pages) https://www.jstor.org/stable/640551
[4] Heidegger, Martin. Being and Time. Translated by Joan Stambaugh. State University of New York Press, 1996.
[5] در اینجا درخت به طور خاص
[6] درختچه بوش فیل (Portulacaria afra) یکی از درختان ایده آل برای بنسای است . این درختچه مقاوم تا ارتفاع ۵ متر در مناطق خشک و سنگی آفریقای جنوبی رشد میکند و هیچ شباهتی به بنساهای پرورش داده شده ندارد.
[7] در مفهوم هگلی آن
[8] McKenna, T. (2011). Hegelian Dialectics. Critique, 39(1), 155–172. https://doi.org/10.1080/03017605.2011.537458
[9] مفهوم “بازگشت سرکوبشدهها” the Return of the Repressed از نظر فروید بر این اصل استوار است که افکار و خواستههای سرکوبشده، که از آگاهی آگاهانه دور نگهداشته شدهاند، به صورتهای تغییر یافتهای همچون علائم، رویاها یا اشتباهات دوباره ظاهر میشوند.
[10] نتورالیسم در نگاه رولان بارت
[11] Barthes, Roland (1972). Le Degré zéro de l’écriture suivi de Nouveaux essais critiques. Paris: Éditions du Seuil. ISBN 2-02-000610-3.